جدول جو
جدول جو

معنی سختی سے

سختی سے
به شدّت، به سختی، سخت، با دقّت، با شدّت، با خشکی، به طور دقیق، به طور سختگیرانه
دیکشنری اردو به فارسی

واژه‌های مرتبط با سختی سے

سختی کش

سختی کش
کسی که بر گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما صبر تواند کرد. یا... آنکه جان او از متابعت مکدر نشود. (آنندراج). آنکه بر اثر عمل رنج ورزیده شده باشد: با مردم بیابانی و سختی کش بر گرما و سرما صبر توانیم کرد. (تاریخ بیهقی).
عزم رفتنْش حقیقت شد سبحان اﷲ
که هنوز این دل سختی کش من جان دارد.
سیدحسن غزنوی.
وآنکه به دریا در سختی کش است
نعل در آتش که بیابان خوش است.
نظامی.
، دلاور و بهادر. (ناظم الاطباء). کاردیده:
بیا تا بگردیم میدان خوش است
ببینیم کز ما که سختی کش است.
نظامی.
چو روسان سختی کش سخت مغز
فریبی شنیدند از اینگونه نغز.
نظامی.
تنی چند بگزیدعیاروش
کماندار و سختی کش و سخت کش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

سخت سا

سخت سا
نام داواز کشتی که هندیان گهسا گویند. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا