جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سادہ لوحی

ساده لوحی

ساده لوحی
ساده لوح بودن. ساده دل بودن. رجوع به ساده لوح شود
لغت نامه دهخدا

ساده لوح

ساده لوح
کنایه از مرد خفیف العقل. (بهارعجم) (آنندراج). کنایه از احمق و بی شعور. (غیاث اللغات). ساده دل: ساده مرد، سلیم. سلیم القلب. پاکدل. صافی ضمیر. بی مکر. بی حیله. که گربز نیست
لغت نامه دهخدا