زنگ آلوده زنگ آلوده زنگ زده. ریم گرفته: دثور، زنگ آلوده گردیدن شمشیر. (منتهی الارب). مقابل شفاف و پاک. کدر و آلوده به زنگار و ریم: جان زنگ آلوده در صدرش به صیقل داده ام زان چنان ریم آهنی تیغ یمان آورده ام. خاقانی. و رجوع به زنگ و زنگار شود لغت نامه دهخدا
زنگ آباد زنگ آباد دهی از دهستان چهار دولی است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) لغت نامه دهخدا
حزن آلود حزن آلود حزین، محزون، حزن آلوده، غم آلود، حزن آمیزمتضاد: سرورآمیز، طرب انگیز فرهنگ واژه مترادف متضاد