معنی زخم دینا
زخم دینا
زخم زدن، مجروح کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با زخم دینا
حکم دینا
حکم دینا
دَستور دادَن، فَرمان دادَن
دیکشنری اردو به فارسی
زہر دینا
زہر دینا
مَسموم کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
زور دینا
زور دینا
تَاکید کَردَن، بَرایِ تَأکید، تَاکید
دیکشنری اردو به فارسی
نام دینا
نام دینا
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، نام گُذاشتَن
دیکشنری اردو به فارسی