جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رضا مندی

رضامندی

رضامندی
خرسندی قبول رضامندی، خوشحالی خشنودی، اجازت رخصت. توضیح: (رضایت) در عربی نیامده و مجعول است از (رضا) و (رضوان)
رضامندی
فرهنگ لغت هوشیار

رضامندی

رضامندی
حالت و چگونگی رضامند. رضایت. (از فرهنگ فارسی معین). قبول. (ناظم الاطباء) ، بمعنی توفیق یا خشنودی است. (از قاموس کتاب مقدس) ، اجازت و رخصت دادن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رضاافندی

رضاافندی
از گویندگان متأخر عثمانی و مشایخ نقشبندی بود و بسال 1159 هجری قمری درگذشت. کتاب ’مختصر الولایه’را بترکی ترجمه کرده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

رضا مشهدی

رضا مشهدی
مشهدی. از شعرای متأخر و از پرهیزکاران مشهد بود و به هندوستان سفر کرد. رباعی زیر از اوست:
گریان که ناله می کند وقت گری
دانی غرضش چیست از این نوحه گری
یعنی که گری گری شود عمر تو کم
پیمانۀ عمر پر شود تا نگری.
(از قاموس الاعلام ترکی).
و رجوع به صبح گلشن ص 176 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

رضا کند

رضا کند
دهی از دهستان بخش شهریار شهرستان تهران. سکنه 455 تن. آب آن از قنات و رود کرج. محصول آنجا غلات و سبزی و سیب زمینی و چغندرقند و اقسام میوه. راه آن ماشین رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا