معنی ڈپریشن
- ڈپریشن
- افسردگی
واژههای مرتبط با ڈپریشن
پریشن
- پریشن
- پریشان
پریشن
- پریشن
- پریشان، پراکنده، افشانده، آشفته، درهم برهم، شوریده
پریشن
- پریشن
- پریشان، به باد داده، در ترکیب با واژه های دیگر معنی پریشان دهد، خاطر پریش، زلف پریش، پریش
پریشن
- پریشن
- مخفف پریشان باشد. (برهان) ، افشاندن (؟). فشاندن (؟). (اوبهی). پریشان کردن. (برهان قاطع)
ابریشن
- ابریشن
- ابیراهی
پریشان
- پریشان
- بی حواس
سپریدن
- سپریدن
- اتمام کردن، اتمام، پایان، سرانجام
سپریدن
- سپریدن
- تمام کردن بانجام رساندن، نوعی خیمه سه لا شامیانه
پریشان
- پریشان
- پراکنده، متشتت، متخلخل، پریش، فکر پریشان
