جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دہاڑنا

درازنا

درازنا
زمان چیزی، مدت چیزی، برای مِثال درازنای شب از چشم دردمندان پرس / که هرچه پیش تو سهل است سهل پنداری (سعدی۲ - ۵۷۶)، درازا، درازی، طول
درازنا
فرهنگ فارسی عمید

بگاڑنا

بگاڑنا
بَدتَر کَردَن، خَراب کَردَن، تَحرِیف کَردَن، آسیب زَدَن، آشُفتِه کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی

درازنا

درازنا
درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
لغت نامه دهخدا

دیانا

دیانا
در اساطیر رومی الهه ماه، جنگلها، حیوانات، و زنان هنگام وضع حمل، دیانا در معبدش در رم به عنوان الهه باکره مورد احترام بود، او مطابق آرتمیس در اساطیر یونانی است
دیانا
فرهنگ نامهای ایرانی

دیانا

دیانا
در نزد رومیان قدیم الهۀ ماه و جنگل ها و حامی زنان در هنگام زاییدن. او را به صورت زنی که لباس صیادان در تن و کمان و جعبۀ تیری در دست داشت مجسم می ساختند
فرهنگ فارسی عمید