ترجمه دور سے به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با دور سے
دور سنج
- دور سنج
- دستگاه اندازه گیری مسافتی که میان بیننده و نقطه دور است
فرهنگ لغت هوشیار
دوردست
- دوردست
- جای دور، برای مِثال ز بانگ سگان کآمد از دوردست / رمیدند گرگان و روباه رست (نظامی۵ - ۹۶۶)، چیزی که نزدیک نباشد، آنچه در دسترس نباشد
فرهنگ فارسی عمید