دست بردارنده. ترک کننده. رفع مزاحمت کننده. رهاکننده. - دست بردارشدن، خود را بازداشتن و احتراز کردن. (ناظم الاطباء). - ، بخشیدن و معاف کردن. (ناظم الاطباء). - ، باز ایستادن. (ناظم الاطباء). - ، موقوف کردن. (ناظم الاطباء). - دست بردار نبودن از چیزی یا کسی، مصر بودن. (یادداشت مرحوم دهخدا)
دست برنده. مقدم به جنگ. هنرنما. چابک. که زود دست به کاری برد: سپاهی فرستم تو سالار باش برزم اندرون دست بردار باش. فردوسی. یکی نامداری که بد یار اوی برزم اندرون دست بردار اوی. فردوسی. ببین تا کجا رفت سالار ما سپهبد یل دست بردار ما. فردوسی
عمل و شغل دفتردار. (فرهنگ فارسی معین) ، عمل نگاه داشتن و نوشتن دفترهای حساب بموجب دستورهای حسابداری. (لغات فرهنگستان). فن و حرفۀ ثبت مرتب و منظم معاملات پولی بطوری که در دورۀ معینی نوع معاملات و تاریخ وقوع و مبالغ آنها را و نیز موارد سود و زیان را نشان دهد. بعلاوه دفترداری صحیح باید وضع مالی یعنی مبالغ دارائی و بدهی و ارزش ویژۀ یک سازمان تجارتی را در پایان دوره نشان دهد. ثبت در ستونهای معینی برای تاریخ و مبلغ و توضیح معامله انجام می گیرد. معمولاً برای ثبت مبلغ معاملات دو دسته ستون بکار میرود، یکی ستون بدهکار، که مختص ثبت دارائیها و هزینه ها و مطالبات است، ودیگری ستون بستانکار، برای وارد کردن دین و بدهی و درآمدها. ثبت هر معامله ای در دفاتر مستلزم ثبت مبلغ آن معامله در ستون بدهکار یک حساب و ستون بستانکار یک حساب دیگر می باشد. این طریقه را دفترداری مضاعف یامترادف یا دوبل می خوانند. در دفترداری ساده مطالبات و بدهیها در یک دسته از ستونها ضبط میشوند، و الزامی به پیروی از روش ثبت هرمعامله در ستون بدهکار یک حساب و ستون بستانکار حساب دیگر نیست. دفترداری مضاعف یا ’دوطرفه’ در قرون 14و 15 میلادی در ایتالیای شمالی پیدایش یافت و بهمین جهت آنرا دفترداری ایتالیائی نیز می خوانند. دفترداری ساده بعدها در کار آمد. (از دایرهالمعارف فارسی)