معنی دستاویزات
دستاویزات
مستندات، اسناد
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با دستاویزات
دستاویزی
دستاویزی
مُستَنَد
دیکشنری اردو به فارسی
دستاویز
دستاویز
بهانه، وسیله
فرهنگ واژه فارسی سره
دستاویز
دستاویز
وسیله، بهانه
فرهنگ لغت هوشیار
دستاویز
دستاویز
وسیله، بهانه، هر چیزی که آن را وسیله و آلت دست قرار بدهند، دست پیچ
فرهنگ فارسی عمید
دستاویز
دستاویز
مَدرَک، سَنَد
دیکشنری اردو به فارسی
دستاویز
دستاویز
بهانه، توسل، حربه، عذر، گزک، مستمسک
فرهنگ واژه مترادف متضاد