ترجمه خوفزدہ به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با خوفزدہ
خوفیدن
- خوفیدن
- خفیدن. تنحنح کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : اَلنَّحْنَحَه، بخوفیدن. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
خوف زده
- خوف زده
- بیمناک. بیم زده. ترسیده. آنکه او را وحشت رسیده است. وحشت زده
لغت نامه دهخدا