جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خوشنما

خوش نما

خوش نما
ویژگی هر چیزی که به نظر خوب می آید و ظاهرش خوشایند باشد، خوش منظره
خوش نما
فرهنگ فارسی عمید

خودنما

خودنما
ویژگی کسی که خود و کارهای خود را خوب می نمایاند و خوبی های خود را به رخ دیگران می کشد
فرهنگ فارسی عمید

خوشنام

خوشنام
نکونام. صاحب حسن شهرت. صاحب شهرت نیکو. دارای شهرت نیکو. مقابل بدنام. (یادداشت مؤلف) :
براهیم خوشنام کز مدحش الا
صفات براهیم ادهم ندارم.
خاقانی.
حسن معشوق است بی آرام می خواهد مرا
عشق دارد غیرتی خوشنام می خواهد مرا.
رضی دانش (از آنندراج).
، از اسامی مردان است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خوشنام

خوشنام
دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 24 هزارگزی شمال نورآباد. با 120 تن سکنه ازطایفۀ ای تیوند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا