ترجمه خوش قسمت به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با خوش قسمت
خوش قامت
- خوش قامت
- خوش قدوبالا. خوش بالا. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خوش خدمت
- خوش خدمت
- آنکه خدمت کردن بسرور خود، نیکو رفتاری خوشرفتاری
فرهنگ لغت هوشیار
خوش خدمت
- خوش خدمت
- ویژگی کسی که خوب خدمت می کند و فرمان بزرگ تر خود را خوب انجام می دهد
فرهنگ فارسی عمید
خوش خدمت
- خوش خدمت
- آنکه در انجام خدمت کوتاهی نکند. کنایه از مطیع. کنایه از پرکار و کاردان که کارها را موافق سلیقۀ صاحبکارانجام دهد، کنایه از متملق. چاپلوس
لغت نامه دهخدا
خوش قدمی
- خوش قدمی
- خوش شگونی. نیک پیی. مبارک قدمی. خجسته قدمی
لغت نامه دهخدا