جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خشخشی

خشخشه

خشخشه
بانگ کاغذ و جامۀ نو و آواز سلاح و آواز کردن هر چیز خشک از افتادن چیزی بر آن و درآمدن در چیزی. (آنندراج) (از دهار) (از غیاث اللغات) :
خشخشه ز آواز یخ ما جور در سقراق نو
خوشتر از بغداد و مافیها و قدسبق البیان.
(از کتاب ترجمه محاسن اصفهان)
لغت نامه دهخدا

خشخاشی

خشخاشی
منسوب است به خشخاش بن حباب که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

خشیشی

خشیشی
منسوب به خشیش که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

خشیشی

خشیشی
نوعی از پارچۀ پوشیدنی باشد. (برهان قاطع) :
بجان خشیشی سنجاب ما طلب دارد
یکی که باشدش از گرم و سرد دهر خبر.
نظام قاری.
بنگر خط غبار خشیشی که صفحه ای
زان خط بهیچ کاغذ و دفتر نوشته اند.
نظام قاری.
گاه همچون خشیشی مواج
بمثال ستارگان سماء.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا