ترجمه خاکہ دار به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با خاکہ دار
خانه دار
- خانه دار
- کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند
فرهنگ فارسی معین
خانه دار
- خانه دار
- زنی که امور خانه را اداره کرده و در بیرون از خانه کار نمی کند، ماهر در انجام کارهای خانه (زن)، صاحب خانه
فرهنگ فارسی عمید