جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حیرانی

حیرانی

حیرانی
سرگشتگی و تحیر. پریشانی. اضطراب. (ناظم الاطباء). حیرت. (آنندراج) :
حیرانی ما بود مراد از همه چیز
یارب چه مراد است زحیرانی ما.
خیام.
طریق اهل ادب خامشی و حیرانی است.
سعدی
لغت نامه دهخدا

حیرانی

حیرانی
مولانا حیرانی، مؤلف مجالس النفایس درباره وی گوید: جوانی فانی صفت و درویش وش بوده و بصحبت گرم، دل مصاحبان خوش مینموده. این مطلع از اوست:
تو گنج حسنی و آتش زده ویرانۀ ما را
مشو همخانه با هر کس مسوزان خانه ما را.
پیکان مکش از سینه ام قصد دل شیدا مکن
بهر من خونین جگر درد دلی پیدا مکن.
رجوع به مجالس النفایس ص 307، 308 شود
لغت نامه دهخدا

ایرانی

ایرانی
منسوب به ایران. هر چیز که وابسته به ایران باشد، اهل ایران از مردم ایران تابع ایران
فرهنگ لغت هوشیار