معنی حقارت کرنا
حقارت کرنا
بی احترامی کردن، تحقیر کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با حقارت کرنا
حجامت کرنا
حجامت کرنا
اِصلاح کَردَن، یِک فِنجان بَردارید
دیکشنری اردو به فارسی
حمایت کرنا
حمایت کرنا
حِمایَت کَردَن، حِمایَت کُند، پُشتیبانی کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
حفاظت کرنا
حفاظت کرنا
نِگَهبانی کَردَن، بَرایِ مُحافِظَت، مُحافِظَت کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
تجارت کرنا
تجارت کرنا
تَبادُل کَردَن، بَرایِ تِجارَت
دیکشنری اردو به فارسی
صدارت کرنا
صدارت کرنا
رَئیس بودَن، بَرایِ ریاسَت
دیکشنری اردو به فارسی