چغل خور چغل خور سخن چین و نمام و افتراکار. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغل و چغل خوری شود لغت نامه دهخدا
چغل خوری چغل خوری سخن چینی و نمامی و افتراکاری. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغل و چغل خور شود لغت نامه دهخدا
چکش خور چکش خور فلزی که قابل کوبیدن و چکش زدن باشد، فلزی که بتوان آن را با چکش زدن به صورت ورق یا تخته درآورد فرهنگ فارسی عمید
گول خور گول خور آنکه گول خورد کسی که فریب خورد فریب خور: من گول خور ساده دل که بعبث معروف به زیرک و فاضلم مغرور این ننه طبیهء... شدم. گول خوردن، فریب خوردن حقه خوردن: گفته بود که جمعی مرا تعلیم داده و عده ها دادند و خلاف کردند و من از بی عقلی گول خورده این عمل کردم فرهنگ لغت هوشیار