جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چپک

چپک

چپک
چپه. زدن کفی بر کف ِ دیگر به نشانۀ نشاطو شادی. کف زدن از شوق و خوشی. دست زدن بعلامت ابرازشوق و نشاط. صفق. رجوع به چپک زدن و چپه زدن شود
لغت نامه دهخدا

چپک

چپک
فرد چالاک و تیزتک، نام مرتعی در حوزه ی شهرستان آمل، صدای برخورد دست با آب به هنگام وجین شالی، بخش بالایی ران از قسمت پهلو و شکم، خلیج جایی که آب در خشکی پیش آمده باشد، چپ دست، سر ریز کردن مایعات به هنگام تکان خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی

چرک

چرک
زخم کارد و شمشیر و غیره جراحت، بریدگی ماده سفید رنگی که از زخم و دمل بیرون آید، ماده تیره رنگ و چربی که بسبب ناشستن تن یا جامه در روی پوست بدن یا لباس ظهر شود شوخ، چرکین کثیف. نان
فرهنگ لغت هوشیار