ترجمه جیوری به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با جیوری
ژیوری
- ژیوری
- نام کرسی بخش در ایالت ’سائون -اِ-لوآر’ از ولایت شالن سورسائون، دارای راه آهن و 1946 تن سکنه. محصول عمده آن شراب است
لغت نامه دهخدا
دیوری
- دیوری
- این انتساب است به قریۀ دیوره که در رستاق نیشابور واقع شده. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
طیوری
- طیوری
- مرغ فروش. (مهذب الاسماء). بائع الطیر. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
غیوری
- غیوری
- غیور بودن. غیرت داشتن. تعصب در حفظ عرض و شرف و ناموس. رجوع به غیرت شود: من از صفت غیوری حضرت خواجه قوی میترسیدم. (انیس الطالبین ص 76)
لغت نامه دهخدا