معنی جوڑنا جوڑنا اتّحاد دادن، برای اتّصال، بسته شدن، اتّصال دادن، پیوند دادن، جفت کردن، ربط کردن اِتِّحاد دادَن، بَرایِ اِتِّصال، بَستِه شُدَن، اِتِّصال دادَن، پِیوَند دادَن، جُفت کَردَن، رَبط کَردَن دیکشنری اردو به فارسی