جدول جو
جدول جو

معنی جمع کرنا

جمع کرنا
جمع آوری کردن، جمع آوری، جمع کردن، ارسال کردن، سپردن، توده کردن
دیکشنری اردو به فارسی

واژه‌های مرتبط با جمع کرنا

جمع کردن

جمع کردن
فلنجیدن گرد آوردن، افزودن گرد کردن اندوختن گرد کردن گرد آوردن: (اموال بسیار جمع کرد)، فراهم کردن غند کردن: (لوازم و اسباب خانه را جمع کرد تا با وسیله نقلیه حمل کنند)
جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار