معنی جمع کرنا جمع کرنا جمع آوری کردن، جمع آوری، جمع کردن، ارسال کردن، سپردن، توده کردن جَمع آوَری کَردَن، جَمع آوَری، جَمع کَردَن، اِرسال کَردَن، سِپُردَن، تودِه کَردَن دیکشنری اردو به فارسی