جذباتیت جذباتیت تَکَانِشگَری، اِحساسی بودَن، اِحساسات، اِحساساتی گَری، اِحساساتی بودَن دیکشنری اردو به فارسی
جذبات جذبات جَذبِه، مفردِ واژۀ جذبات، گیرایی، کشش، جذابیت، جمع جذبات، در تصوف حالتی در شخص عارف و خداپرست که از خود بی خبر شده و به سوی حق کشیده می شود، کشش غیبی، کشیدن فرهنگ فارسی عمید
جذابیت جذابیت گیرایش، ربایش قوه ای که هر چیزی را بجانب خود می کشد و جذب می کند، دلربایی: (چشمان او حالت و جذابیت خاصی دارد) فرهنگ لغت هوشیار
شاباتی شاباتی چَپاتی، نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، چاپاتی فرهنگ فارسی عمید