معنی جدید کرنا
جدید کرنا
مدرن کردن، برای مدرن کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با جدید کرنا
تجدید کرنا
تجدید کرنا
تَجدید کَردَن، بَرایِ تَمدِید، بازسازی کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
امید کرنا
امید کرنا
اُمید داشتَن
دیکشنری اردو به فارسی
جلدی کرنا
جلدی کرنا
تَلاش کَردَن، عَجَلِه کَردَن، شِتاب کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
سفید کرنا
سفید کرنا
پاکسازی کَردَن، سِفید کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
قدیم کرنا
قدیم کرنا
قَدیمی کَردَن، بَرایِ پیر شُدَن
دیکشنری اردو به فارسی
جدا کرنا
جدا کرنا
جُدا کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
مدد کرنا
مدد کرنا
کُمَک کَردَن، بَرایِ کُمَک کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
قید کرنا
قید کرنا
حَبس کَردَن، حَبس
دیکشنری اردو به فارسی