معنی جبلتی
جبلتی
غریزی
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با جبلتی
جبلی
جبلی
سرشتی نهادی کوهی پژمی طبیعی ذاتی اصلی فطری
فرهنگ لغت هوشیار
جبلت
جبلت
خلقت، سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
جبلت
جبلت
طبیعت، سرشت، اصل، فطرت، سیرت، قوه، نیرو
فرهنگ فارسی عمید
جبلی
جبلی
ذاتی، فطری، غریزی
فرهنگ فارسی معین
جبلت
جبلت
نهاد، سرشت، منش
فرهنگ فارسی معین
جبلی
جبلی
کوهی، کوهستانی
فرهنگ فارسی عمید
جبلی
جبلی
طبیعی، فطری، ذاتی
فرهنگ فارسی عمید
جبلت
جبلت
غَریزِه
دیکشنری اردو به فارسی
جبلی
جبلی
اصلی، ذاتی، طبیعی، غریزی، فطری، نهادین
فرهنگ واژه مترادف متضاد