جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تیزابیت

تیزابی

تیزابی
منسوب به تیزاب، تیزاب زده،
- سبزه تیزابی، قسمی کشمش سبز، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، کشمش تیزابی،
- طلای تیزآبی، طلای بی غش یا بسیار کم غش،
- کشمش تیزابی، کشمشی که بطور مصنوعی و به کمک مواد شیمیائی آن را سبزرنگ سازند و از انواع سبزه نامرغوب است،
- نقرۀ تیزآبی، مانند طلای تیزآبی، نقرۀ بی غش یا بسیار کم غش است
لغت نامه دهخدا

تیزطبیعت

تیزطبیعت
بی صبر و بی تحمل و تندخوی. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

تیزبین

تیزبین
دارای قوۀ بینایی دقیق، کنایه از دقیق، کنجکاو و باهوش
تیزبین
فرهنگ فارسی عمید