جدول جو
جدول جو

معنی تیز کرنا

تیز کرنا
شتاب دادن، برای تسریع، گاز دادن، تیز کردن، تسریع کردن، شتاب کردن، شتاب گرفتن
دیکشنری اردو به فارسی

واژه‌های مرتبط با تیز کرنا

تیز کردن

تیز کردن
برنده ساختن لبۀ تیغ یا نوک چیزی که کُند شده است، کنایه از برانگیختن، کنایه از خشمگین ساختن
تیز کردن
فرهنگ فارسی عمید