جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تیز رفتار

تیزرفتار

تیزرفتار
تیزرو. سریعالسیر و چابک. (ناظم الاطباء). هذرف. سریعالسیر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :فرس ضابع، اسب تیزرفتار. (منتهی الارب) :
مرغان خدنگ تیزرفتار
برخوردن خون گشاده منقار.
نظامی
لغت نامه دهخدا

نیک رفتار

نیک رفتار
نیکوروش. که رفتاری خوب و پسندیده دارد. خوش رفتار
لغت نامه دهخدا

تیزگفتار

تیزگفتار
بی باک و گستاخ در سخن. دلیر و جسور در گفتن مطلبی:
بدین برز بالای این پهلوان
بدین تیزگفتار و روشن روان.
فردوسی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا