معنی تھوک
- تھوک
- ریزش بزاق، عمده فروشی، عمده
واژههای مرتبط با تھوک
تسوک
- تسوک
- ساعت
تزوک
- تزوک
- ترکی سامان، آیین
تکوک
- تکوک
- ظرفی از زر یا سیم و غیره که بشکل جانوران مانند شیر گاو مرغ سازند و در آن شراب خورند
تموک
- تموک
- قسمی تیر که دارای پیکان پهن است، نشانه تیر هدف
تلوک
- تلوک
- هدف، نشانۀ تیر
تَکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بَکوک، بُلوتَک، بلوک
تکوک
- تکوک
- ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند و در آن شراب بخورند، ساغر، بَکوک، بُلوتَک، بلوک، تُلوک،
برای مِثال می گسار اندر تکوک شاهوار / خور به شادی روزگار بهار (رودکی - مجمع الفرس - تکوک)
تموک
- تموک
- نوعی تیر که دارای پیکان پهن باشد
تلوک
- تلوک
- نشانه، هدف
تکوک
- تکوک
- جام، ظرفی ساخته شده از طلا و نقره که در آن شراب نوشند
