ترجمه تھکن به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تھکن
تمکن
- تمکن
- توانایی پیدا کردن، جای گرفتن، جاگیر شدن، جاه و مقام یافتن، دارای مقام و منزلت شدن، پابرجا شدن
فرهنگ فارسی عمید
ترکن
- ترکن
- ترکان، عنوانی برای زنان، بانو، بی بی، خاتون، بیگم، ارجمند
فرهنگ فارسی عمید