ترجمه تنگ نظر به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تنگ نظر
تنگ نظر
تنگ نظر
خردک نگرش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نظرتنگ. بخیل. کوته نظر: اشکم که به هر تنگ نظر، گرم نجوشم آهم که به هر سردنفس، یار نباشم. صائب (از آنندراج). رجوع به مادۀ بعد و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تنگ نظر
تنگ نظر
بخیل، تنگ چشم، خسیس، دون، کم همت، کوته بین، کوته نظر، ممسک، نظرتنگ متضاد: بلندنظر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تنگ نظری
تنگ نظری
خردک نگرشنی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کوته بینی. بخل. رجوع به مادۀ قبل و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تنگ نفس
تنگ نفس
سنخج تنگدمی بنگ رنگ دماور آنکه دچار ضیق النفس باشد، (در تداول) ضیق النفس، توضیح بمعنی اخیر (تنگی نفس) صحیح است
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.