ترجمه تفریح به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تفریح
تفریح
- تفریح
- بازی، پیک نیک، تفرج، تفنن، خوشی، سرگرمی، شادمانی، گردش، گشت، لعب، لهوولعب، مشغولیت، نزهت، هواخوری، گردش کردن، شادی کردن، فرحناک شدن، شادمانی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد