معنی تعینات کرنا
تعینات کرنا
استقرار دادن، مستقرّ کنید
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تعینات کرنا
تعین کرنا
تعین کرنا
تَعیین کَردَن، بَرایِ تَعیین
دیکشنری اردو به فارسی