جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تشریح کرنا

تعریف کرنا

تعریف کرنا
سِتایِش کَردَن، بَرایِ سِتایِش، تَحسِین کَردَن، تَعرِیف کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی

تشریح کردن

تشریح کردن
بازنمودن مطلبی. تفسیر کردن. شرح و بیان موضوعی غامض، (اصطلاح پزشکی) کالبدشکافی. رجوع به تشریح شود
لغت نامه دهخدا