معنی تجرباتی طور پر
تجرباتی طور پر
به طور تجربی، به صورت تجربی
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تجرباتی طور پر
تقریباتی طور پر
تقریباتی طور پر
بِه طُورِ تَشریفاتی، بِه صورَتِ تَشریفاتی
دیکشنری اردو به فارسی
تجزیاتی طور پر
تجزیاتی طور پر
بِه طُورِ تَحلیلی، بِه صورَتِ تَحلیلی
دیکشنری اردو به فارسی
جذباتی طور پر
جذباتی طور پر
با اِحساس، اَز نَظَرِ اِحساسی، با اِحساسات
دیکشنری اردو به فارسی