ترجمه تبصرہ به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تبصرہ
تبصره
- تبصره
- توضیحی که بر موادی از قانون می افزایند، کنایه از مطلبی که برای واضح و روشن کردن بیشتر، علاوه بر مطلب اصلی گفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تبصره
- تبصره
- بینا گردانیدن، پند گرفتن، توضیحی که برای روشن شدن بعضی از مواد قانون، به آن افزوده می شود
فرهنگ فارسی معین
تبصره
- تبصره
- ایضاح. (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء). به اصطلاح مصنفین، توضیح و تشریح کردن مطلبی. (فرهنگ نظام) ، بینا کردن. (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). بینا گردانیدن. (فرهنگ نظام). بینائی: تبصره و ذکری. (قرآن 50 8/ از المرشد ص 59) ، شناسا کردن. (منتهی الارب). مایحمل علی العلم بالشی ٔ و ستبانته. (قطر المحیط) ، تأمل، نیک نگریستن. (ناظم الاطباء) ، عبرت نمودن. (ترجمان علامۀ جرجانی) ، مراد از عینک نیز داشته اند. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به تبصرت شود
لغت نامه دهخدا
تبصرت
- تبصرت
- بینائی. تبصره:
اولاً دزدیده کحل دیده ات
چون ستانی بازیابی تبصرت.
مولوی.
رجوع به تبصره شود
لغت نامه دهخدا