معنی تباہی
تباہی
کاهش، تخریب، ویرانی، محو
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تباہی
تبانی
تبانی
ساخت و پاخت، سازش
فرهنگ واژه فارسی سره
تباهی
تباهی
ضایعه، فساد
فرهنگ واژه فارسی سره
تباهی
تباهی
فساد، خراب بودن و با یکدیگر فخر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تبانی
تبانی
با یکدیگر قراری نهادن، نهانی پیمان بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تبالی
تبالی
آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تباکی
تباکی
به دروغ گریه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تباقی
تباقی
باقی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تباغی
تباغی
ظلم و ستم کردن، عصیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تباری
تباری
با هم معاوضه، تعارض
فرهنگ لغت هوشیار