جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تباہ کن

تباہ کرنا

تباہ کرنا
تِعداد زیاد کاهِش دادَن، نابود کَردَن، ویران کَردَن، خَراب کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی

توان کن

توان کن
بمعنی آدمی با نیروی توانا بکار که هرچه بخواهد کند، تواند و بر آن قادر باشد و ترجمه فاعل مختار است به پارسی، زیرا که توانا بمعنی قادر و ناتوان عاجز است. (انجمن آرا) (آنندراج) ، از صفات خدای تعالی زیرا که دهنده قوت و قدرت و توانائی است. (ناظم الاطباء). رجوع به توان شود
لغت نامه دهخدا