ترجمه تازہ دم به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تازہ دم
تازه دم
- تازه دم
- کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده باشد تازه نفس، چای و مانند آن که تازه دم کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تازه دم
- تازه دم
- چای که آن را تازه در قوری ریخته و دم کرده باشند، کسی که کاری را تازه شروع کرده و هنوز خسته نشده، تازه نفس
فرهنگ فارسی عمید
تازه دم
- تازه دم
- تازه نفس و با قوت و طاقت. (ناظم الاطباء). کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده است. (فرهنگ نظام) ، چای و غیره که تازه دم شده. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
تازه دل
- تازه دل
- آنکه دارای دل جوان باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا