معنی تاثیر پذیری
تاثیر پذیری
اثر بخشی، مؤثّر بودن، کارایی
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با تاثیر پذیری
تغیر پذیری
تغیر پذیری
تَنَوُّع پَذیری، تَغییرپَذیری
دیکشنری اردو به فارسی
اثر پذیری
اثر پذیری
قبول اثر تاء ثر پذیری متاء ثر بودن قابلیت پذیرش اثر داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
اثر پذیری
اثر پذیری
مُؤَثِّر بودَن، اَثَربَخشی، قابِلِیَت تَأَثُّر
دیکشنری اردو به فارسی
تاثیرپذیر
تاثیرپذیر
اثرپذیر، کنش پذیر، منفعل
متضاد: تاثیرناپذیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد