ترجمه پیش منظر به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با پیش منظر
خوش منظر
- خوش منظر
- خوبروی خوش چشم انداز نیک منظر خوب صورت نیکو چهره
فرهنگ لغت هوشیار
پیش بندر
- پیش بندر
- محلی در ساحل رود و مانند آن که بارها را بر کرجی یا کشتیهای خود بار کنند و در بندر دریا بکشتیهای بزرگ تحویل دهند
فرهنگ لغت هوشیار
پیش بندر
- پیش بندر
- محلی در کنار رودخانه یا ساحل دریا که بارها را از آنجا با قایق یا کرجی به بندر اصلی و کشتی برسانند
فرهنگ فارسی عمید