ترجمه پھینٹنا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با پھینٹنا
پھینکنا
- پھینکنا
- ریختَن، پَرتاب کَردَن، دور اَنداختَن، رَها کَردَن، اَنداختَن، دَفع کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
پھیلانا
- پھیلانا
- گُستَرِش دادَن، بَرایِ گُستَرِش، چَرخاندَن، پَراکَندِه کَردَن، پَخش کَردَن، تَکثِیر کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی