معنی پلٹنا
پلٹنا
برگشت دادن، برگرداندن، برگشتن، برعکس کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با پلٹنا
الٹنا
الٹنا
واژگون شُدَن، اِستِفراغ کَردَن، مَعکوس کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
پھٹنا
پھٹنا
صِدایِ اِنفِجار دادَن، مُنفَجِر شُدَن، تَرکیدَن، فَوَران کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی