معنی پرجوش پرجوش سخت، هیجان زده، مشتاق، پراحساس، پرنشاط، هیجان انگیز، پرجوش، متوقّد، پرشور دیکشنری اردو به فارسی
پرجوش پرجوش که جوش و غلیان بسیار دارد، پر و لوله پرغوغا پرغلغله با حرارت. یا برنج پر جوش. برنجی که برای پخته شدن جوش بسیار لازم دارد. یا سر پرجوش. سر پر شور پر حرارت فرهنگ لغت هوشیار