ترجمه بےتوجه به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با بےتوجه
بستوغه
- بستوغه
- پارسی تازی شده بستو روغن دان چو گردون بادلم تاکی کنی حرب - به بستوی تهی می کن سرم چرب (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
بی توجه
- بی توجه
- Inconsiderate, Neglectful, Obliviously, Offhanded, Uncaring, Unconcerned, Uncritical
دیکشنری فارسی به انگلیسی