بی قاعدگی بی قاعدگی حالت و کیفیت بی قاعده. رجوع به بی قاعده شود، بی کار شغل گردیدن. رجوع به ترکیبات بی کار شود لغت نامه دهخدا
بی قاعدگی بی قاعدگی آشفتگی، بی ضابطگی، بی نظمی، بی هنجاریمتضاد: قاعده مندی، قانونمندی فرهنگ واژه مترادف متضاد