ترجمه بے تجربہ به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با بے تجربہ
بی تجربه
- بی تجربه
- خامکار خامدست ناپخته نا آزموده مقابل آزموده مجرب
فرهنگ لغت هوشیار
با تجربه
- با تجربه
- آزموده جهاندیده آزموندار مجرب آزموده کاردان: مرد با تجربه ای است مقابل بی تجربه
فرهنگ لغت هوشیار