ترجمه بے بسی به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با بے بسی
بن بست
- بن بست
- کوچه تنگی که بن آن بسته و پوشیده باشد و راه دررو نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بن بست
- بن بست
- کوچه ای که آخرش بسته باشد و راه به جایی نداشته باشد، ناگُذارِه
کنایه از کار دشواری که راه حل برای آن پیدا نشود
فرهنگ فارسی عمید