ترجمه بے آواز به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با بے آواز
هم آواز
- هم آواز
- دو چیز که آوازشان هماهنگ باشد هم صدا، همزبان یک زبان هم سخن متفق القول متفق الکلام
فرهنگ لغت هوشیار
بی جواز
- بی جواز
- بی اجازه. بدون اجازه. بی رخصت:
بدو پهلوان گفت کای دیوساز
چرا رفتی از نزد من بی جواز؟
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 2650)
لغت نامه دهخدا
یک آواز
- یک آواز
- هم آواز. (یادداشت مؤلف). همصدا. رجوع به هم آواز و همصدا شود
لغت نامه دهخدا