معنی بیزاری سے
بیزاری سے
با کراهت، منزجر کننده، به طور زشت
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با بیزاری سے
عیاری سے
عیاری سے
ناقابِلِ اِعتِماد، بِه طُورِ پیش فَرض
دیکشنری اردو به فارسی